پست مدرنیسم
چکیده:
چه بخواهیم، چه نخواهیم دنیای پست مدرن و به تبع آن هنر پست مدرن در حال گسترش است. در دنیای پستمدرن نقش تکثرگرایی، به وضوح دیده میشود که مبتنی بر احترام است. احترام به همه اقوام و فرهنگها. تکثرگرایی در نتیجه پدید آمدن دهکده جهانی است. مهمترین ادعای پست مدرنیسم این است، که به مسائل انسانی روی کرده است. در دنیای پست مدرن حقوق اقلیتها به رسمیت شناخته میشود. هنر پست مدرن متأثر از شبکههای جهانی است و در پی جهان وطنی شدن است. هنر پست مدرن دورگه و التقاطی است. در این دوران بیشمار هویتهای دو گانه و ترکیبی و دورگه وجود دارد.
کلید واژهها: پست مدرنیسم، عدم قطعیت، تکثرگرایی، هویت، دهکده جهانی
مقدمه
دورهی مدرن که به نظر می رسید برای همیشه دوام می یابد، به تندی جزیی از گذشته می گردد. مرحلهی صنعتی به سرعت جای خویش را به دورهی فراصنعتی می دهد. در هنرها سنت نو به ترکیبی از سنتهای بسیار می انجامد. دورهی پست- مدرن زمان انتخابهای مداوم است. پست مدرنیسم حیات خود را عمدتاً به عنوان مقولهای دانشگاهی ومربوط به تحولات معینی درحوزه هنر آغازکرد. اما به زودی به صورت اصطلاحی توصیفی برای تمامی انواع جابجایی ها وتحولات مطرح شده در جامعه و فرهنگ معاصر درآمد. پستمدرنیسم یک کلیت فکری به معنای دقیق کلمه نیست، به این دلیل که تقریباً هر رشتهای، از فلسفه گرفته تا مطالعات فرهنگی و از جغرافیا تا تاریخ هنر، جملگی این واژه را اقتباس کرده اند. هرکدام از این حوزه ها کتاب ها و نشریاتی با زاویه دید خود در باب این موضوع به وجود آورده و پست مدرنیسم را به زبان خود تعریف کرده اند. به طور خلاصه پست مدرنیسم گسترش یافته است. اما به رغم گسترش پست مدرنیسم، راه یافتن به درون آن چندان دشوار نیست.
پست مدرنیسم عرصهای است که خلاقیت و درهم شکستن قواعد، هر روز زمینههای جدید و غیر قابل پیش بینی را پدید می آورد. پست مدرنیسم ایجاد کننده و مشوق امکان همنشینی و نزدیکی گفتمانهای مختلف شده است. به دلیل پدید آمدن وضعیت چندگانگی فرهنگی نگاه انسان امروز به دنیا التقاطی شده است. یکی از عوامل مهم در پست مدرن پیدایش تکثرگرایی است، که پیامد آن استیلای اینترنت، انفجار اطلاعات و پدید آمدن دهکده جهانی است. همه روزه اطلاعات عظیمی در میان قارهها تبادل می شود و خبرها با سرعتی بیش ازسرعت صوت به تمام جهان مخابره میشوند. برمبنای تکنولوژی ارتباطی جدید، اندیشه و شیوه های زندگی درحصار جغرافیا باقی نمیماند و از دریچه شبکههای ارتباطی به همه جای دنیا نفوذ می کند. این مسئله را به هنر پست مدرن نیز می توان تعمیم داد. با توجه به ارتباطات وسیع جهانی هنر نیز به لحاظ ماهوی دچار تنوع معنایی شده و تعاریف بسیار متفاوتتری به خود پذیرفته است. بنابراین بسیاری از روش ها و گرایشهای سنتی و نو اجازه خودنمایی هنری یافتهاند. در پست مدرنیسم هیچ سبک یا مکتب واقعی به معنای گرایش عمومی وجود ندارد. هر ایده وشی می تواند به مقام هنر راه یابد. هیچ جریان عمده و عمومی ذهنیت قالب هنری رامشخص نمی کند. هیچ اصل و قاعده ای تعیین کنندهی مطلق ارزشهای هنری نیست.
دربیانی کوتاه، پست مدرنیسم عدم محدودیت درتعریف هستی و ماهیت هنر است.
قدر مسلم، درپژوهشی چند صفحهای نمی توان و نباید انتظار داشت که تمامی صفات، ویژگی ها و مضامین دنیای پست مدرن و به تبع آن هنر پست مدرن را مورد بررسی قرار داد. دنیای پست مدرن به اندازة همة کرة خاکی و انسان های روی آن بزرگ و به اندازة یک کامپیوتر جیبی کوچک است. پس بررسی همه جانبه روی این مقوله از عهده یک شخص برنمی آید. در این پژوهش کوتاه سعی کردهام، کمی از ویژگیهای این دنیا و هنر مربوط به آن را مورد بررسی قرار دهم. بی شک سوالات بیشماری پیش روی قرار دارد که پاسخگویی به آنها نیاز به زمان و بررسی های بسیار وسیعی دارد. من تلاش کردم که به برخی از این سوالات به اندازه بضاعت خودم پاسخ گویم. ازجمله این که پست مدرنیسم چیست؟ و هنرآن چه گونه است؟ از چه زمان به وجود آمده است؟ دلایل به وجود آمدن پست مدرن چیست؟ منشاء پست مدرن چیست؟ پست مدرن در رد مدرنیسم است یا در ادامه آن؟ ویژگی های خاص دوران پست مدرن به طور اخص هنر پست مدرن کدام ها هستند؟ و در انتها جهان آینده راه به کجا می برد؟
به امید آن که این تلاش بسیارکوچک راهگشای قدم های دیگر من دراین زمینه باشد. با تشکر فراوان از جناب آقای دکتر یگانه استاد و مدرس عزیز که دریچه ای به دنیای شگفت انگیز پست مدرنیسم به روی من گشودند.
برای دانلود همین تحقیق "اینجا" کلیلک کنید.
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای، حوزه هنری
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای با وجود کمبود بودجه و یک سال تاخیر در برگزاری، بالاخره جشنواره نهم خود را در سال 92 آغاز می کند.
معرفی بخش سینمای اخلاق
جشنواره فیلم ۱۰۰ یکی از محافل نوین سینمایی است که نقش مهمی در ترویج و توسعه آثار و نیز کشف استعدادهای تازه دارد. در بخشی از این جشنواره که « سینمای اخلاق » نام دارد، سعی شده تا با توجه به شعار دائمی جشنواره از هنرمندانی که نقش بسزایی در ارتقاء سینمای ایران با مضامین اخلاقی و انسانی داشته اند تجلیل شود تا هر سال این روند ادامه پیدا کند.
تقویم جشنواره
۱- اعلام فراخوان ۳۰ دی ماه ۹۱
۲- آخرین مهلت ارسال آثار ۳۰ خرداد ماه ۹۲
۳- اعلام آثار راه یافته به جشنواره ۳۰ تیرماه ۹۲
۴- برگزاری جشنواره ۲۳ تا ۲۵ مردادماه ۱۳۹۲ تهران
۵- اختتامیه ۲۵ مردادماه ۱۳۹۲ تالار اندیشه حوزه هنری
آدرس دبیرخانه جشنواره:
تهران خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ حوزه هنری، طبقه همکف دبیرخانه مرکزی جشنواره های حوزه هنری
تلفن : ۵-۸۴۱۷۲۲۰۴
فاکس : ۸۴۱۷۲۲۰۳
آدرس الکترونیکی: www.artfest.ir
سومین جشنواره ملی باران
سومین جشنواره ملی باران
زمان اجرای جشنواره : نیمه دوم اردیبهشت ۹۲
۸۸۷۸۶۲۱۲
baranfest@gmail.com
نشانی: تهران خیابان ولیعصر تقاطع میرداماد دانشکده مهندسی نقشه برداری دانشگاه خواجه نصیر
دبیر جشنواره: رسول زارع
وضعیت جشنواره: در حال اجرا
مهلت ارسال آثار :
تا 15 فروردین 1392

بررسی نقش زن درآثار استریندبرگ با تمرکز بر نمایشنامه میس جولی
رمز فایل: hatim
بابت استفاده از فایل به جای پرداخت هرگونه مبلغی، فقط کافیست برای سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و برآورده شدن حاجات گردآورنده مطلب و بنده ده صلوات ذکر بفرمایید
تغییر وضعیت حقوقی و اجتماعی زنان و موفقیت کنونی آنان در جوامع مختلف ، نتیجه ی تلاش ها و مبارزات پی در پی و متوالی چند قرن بوده است . این تلاش ها و مبارزات نه تنها از طرف خود زنان صورت گرفته است ، بلکه متفکران و فیلسوفانی چون دیدرو ، ولتر و دیگران در رسالات مختلف خود ، از عدم تساوی حقوق زنان و مردان و شرایط نامساعد حاکم بر زندگی آنان سخن گفته اند .
تلاش های زنان برای به دست آوردن حقوق خود ، در چند قرن اخیر ، هم عرصه ی تفکر و فرهنگ بهره گرفته است و هم بر آن تاثیر گذاشته است .
شاه ظالم را در هر زمان که باشد سرنگون می کنیم

به فرمان رهبری شاه ظالم را در هر زمان که باشد سرنگون می کنیم
"سنگی از جنس صبور، ساخته فرانسویها برای مصرف در افغنستان"
شاید زمان زیادی از ساخت فیلم موهن سنگ صبور با بازی، بازیگری که به بهانه هنر به سمت فیلمهایی با محتوای فلسفی پورنو می رود، میگذرد. شاید خیلی دیر است برای نوشتن این مطلب در صفحه ی شخصی خودم.
اما این روزها، وقتی گهگدار با دوستانم درباره فیلم ها صحبت می کنیم و به سنگ صبور می رسیم، متحیرانه متوجه می شوم که برخی، توهین های این فیلم را که به ساحت مقدس پیامبر اکرم اسلام، حضرت محمد "ص" و همسر نجیبشان خانم خدیجه "س" شده است را نفهمیده اند.
قصد ندارم داستان فیلم را برای شما شرح بدهم جز اندکی، آن هم برای روشن شدن این توهین ها:
مردی مسلمان در خانه بستریست، مجروح جنگ است و در کما فرو رفته. همسرش در حین پرستاری از او خاطراتش را برای وی بازگو می کند، خاطراتی که تا به حال به خاطر بدخلق بودن شوهرش آنها را بازگو نکرده. بیاد می آورد زمانی را که کودک بود و پدرش اهل قمار روی خروس های جنگی، کم کم در شکستهای متوالی مجبور می شود دختر اولش را به برنده قمار بفروشد، دخترک از ترس، گربه را به سراغ خروس پدر می فرستد تا او را شکار کند و اینجا اولین نقطه آزار اوست توسط پدرش.
گلشیفته که نقش همسر این مرد را در فیلم ایفا کرده است، کم کم لب به سخن می گشاید و اسرار زندگی اش را آشکار می کند.
او در صحنه ای که دو مرد به خانه اش حجوم می آورند خود را فاحشه معرفی می کند تا این مردان به ظاهر مذهبی از خانه اش خارج شوند، اما یکی از آنها که سربازی جوان است مجددا به خانه ی وی برگشته و به او تجاوز می کند، این در حالیست که گلشیفته با تلاشی بسیار اندک می خواهد متجاوز را متقاعد کند که دروغ گفته است و فاحشه نیست.
جوانک دچار زود انزالیست و بلافاصله آتش شهوتش خاموش می شود و از خانه خارج می شود. گلشیفته به دنبال قرآن می گردد تا توبه کند.
جوانک به دفعات به خانه او بازگشته و با او هم بستر می شود و خود گلشیفته از این گناه استقبال می کند و هر بار به سمت به دنبال قرآنش می گردد. او عاشق جوانک شده.
در صحنه های آخر، لب به اعتراف گشوده و برای همسرش داستان زندگی اش را در دوران غیبت وی توضیح می دهد.
اعتراف می کند که مشکل بچه دار شدنشان از طرف مرد بوده و او برای اینکه دچار هوو در زندگی اش نشود با راهنمایی های مادر شوهرش به دعانویس مراجعه می کند.
دعانویسی که به ظاهر اهل دعانویسی است. با وی همخواب شده و از او صاحب فرزند می گردد و به شوهرش می گوید که این بچه را از او باردار است. این کار را بار دیگر تکرار می کند و حرامزاده ای دیگر را نیز رقم می زند.
در حین اعترافاتش، شوهرش که تاب این سخنان را ندارد از کما خارج شده و چشم می گشاید و به قصد کشتنش به او حمله می کند، گلشیفته که مدتی بسیار طولانی از او پرستاری می کرده با ضربه چاقو او را از پا در می آورد و با لبخندی معصومانه به جوانک متجاوز که برای همخوابی دوباره به خانه اش آمده نگاه می کند.
او زمانی که همسرش را به قتل میرساند خود را به پیامبری خدا مبعوث می کند.
قبلتر در صحنه ای که نمای مسجد ده را نشان می داد و صدای مفتی ده از آن به گوش می رسید، شنیدیم که مفتی می گفت: (نقل قول از فیلم)
" در حقیقت این محمد نیست که پیامبر است، روزی محمد به خدیجه گفت، من جن می بینم و از او می ترسم، خدیجه به او گفت چند بار او را دیدی و محمد در جوابش گفت به دفعات.
خدیجه گفت نترس، اگر این بار هم او را دیدی من را خبر کن. روزی پیامبر او را دید و خدیجه را صدا زد و در همان لحظه (نغوذ بلله) خدیجه موهایش را پریشان کرد و آن جن رویش را برگرداند. این گونه شد که خانم خدیجه به پیامبر گفت، که او جن نیست و فرشته الهی است و ... . پس حق پیامبری با خدیجه است که این قدر عاقل است و باهوش، در حقیقت او پیامبر است"
برای همین در صحنه آخر فیلم گلشیفته نیز به خاطر زنده کردن همسرش بوسیله بازگویی و اعترافِ خاطرات سکسی اش، خود را مستحق پیامبری می بیند.
این فیلم به صورتی فاحش به پیامبر مکرم اسلام و همسر ایشان توهین کرد، ولی بسیاری از مردم بویی از این قضیه نبردند و هیچ اعتراضی در کار نبود.
آقای بهزاد فراهانی از شما به خاطر تربیت این فرزند هنرمند و تقدیم نمودن وی به دنیای هنر تشکر می کنم.
مجتبی قره باغی
فیلم کوتاه " به همین سادگی "

فیلم کوتاه: " به همین سادگی "
کاری از : مجتبی قره باغی
تصویر: علی صفری
روی سخن فیلم به طور اخص با هنرمندان است. هدف آن یادآوری و گوشزد به هنرمندان است تا همیشه امانتدار و اخلاقمند نسبت به همکاران و طرحهای ارائه شده از طرف آنان عمل کنند.
این کار کوتاه، مشکلی را نمایش می دهد که نه تنها در ایران ، بلکه در تمام دنیا در حال وقوع است، اما در ایران این اتفاق پررنگ تر است.، اتفاقی که در هر عرصه ای می تواند رخ بدهد.
به همین سادگی... .
لینک دانلود:
نقد سیدمرتضی آوینی بر فیلم “هامون” اثر داریوش مهرجویی
بهترین چیزی که درباره فیلم « هامون » می توان گفت بعدها از قول یک فرنگی به اسم « سرژ دنی»، سر دبیر سابق مجله «کایه دو سینما» در مجله سروش خواندم و دیدم آنچه که من نوشته ام، فی الواقع می تواند شرحی باشد و حاشیه ای بر سخن این فرنگی صاحب نظر فرنگی در باب سینما. مطلبی که در مجله مذکور آمده بود این بود:
در نظر در داشتیم عقیده سردنی ( سر دبیر سابق مجله کایه دو سینما و یکی از بهترین منتقدان فرانسه در حال حاضر ) را پس از اینکه وی فیلم سنگین هامون را دید جویا شویم. بیست دقیقه از فیلم نگذشته بود که وی از سالن خارج شد ـ مثل اینکه نتوانست سنگینی فیلم را تحمل کند. با کمال تعجب علت را جویا شدیم:
بنظرم تمام جهان سومی ها یک هامون دارند و برای من هم که در اطراف و اکناف دنیا زیاد می بینم، دیگر دیدن اینگونه کارها کسالت آور شده است. من تا امروز هامون ترکی، هندی، پاکستانی، تایلندی، تایوانی و… دیده ام و بالاخره امروز هم چشمم به هامون ایرانی روشن شد. شرط می بندم این که یکی هم مانند سایر هم قطارانش با آب تمام می شود. آب هم که سمبل پاک شدن است. مگر نه؟!
این آقا حق مطلب را ادا کرده است و کاش قبل از آنکه این دسته گل به آب داده شود و « هامون » به اعتبار آنچه که اصلاً نداشت جایزه بگیرد، آقای سرژ دنی با داوران محترم جشنواره هشتم نیز جلسه ای می گذاشت و مفاهیم بسیار سنگین (!) فیلم را برای آنها تفسیر می کرد… خوب، حالا که دیگر کار از کار گذشته است. اما چرا جهان سومی ها « هامون » می سازند؟ باید درباره این سؤال خوب فکر کرد، چرا که سرنوشت ما به این جواب بستگی مستقیم دارد.
جواب را باید درگذشته تاریخی ملت های این طرف کره زمین جست وجو کرد و وضع کنونی آنها در برابر این تمدن اروپایی، که می خواهد فرهنگ و تاریخ همه ملت های دیگر را مثل مربای هویج روی کره پاستوریزه و نان تست شده بمالدوبخورد…وخوب،درخیلی جاها،مثل ترکیه موفق هم شده است. فرهنگ و نظام اجتماعی این ملت ها یا مثل چین و ژاپن گرایش به یک « باطن گرایی محض داشته و یا مثل غالب ملت های شرق میانه بر « ادیان توحیدی » بنا شده است و در هر دو صورت، تمدن اروپایی برای مصادره فرهنگ و تاریخ این ملت ها می بایست راهی را در پیش می گرفته که کار به مقابله هایی جدی، از آن نوع که ما در این سال ها با آنها داشته ایم، نینجامد. « کپسول عرفان » ـ و بهتر بگوییم « کپسول تصوف » ـ راه حل خیلی خوبی است، چرا که ظاهر و باطن و صورت و معنا را در یک کپسول واحد جمع می کند که کاملاً « بی خطر » است، نه مثل کبریت های ایرانی! از همین جاست که انواع و اقسام عرفان ها منشأ گرفته اند، مناسب برای همه انواع سلیقه ها. و برای ما هم عرفان « درویش جاویدان » که مریدانی خوش آب و رنگ مثل خانم گوگوش داشت و یا عرفان آن خانم پریسا که خیلی از دیندارها را هم دچار شک کرده بود که: « نکند دنیا و آخرت را واقعاً می شود جمع کرد و ما غافلیم! » عرفان های متنوع دیگری هم در شعر نو و سپید و نقاشی مدرن و موسیقی اصیل و سینما و غیره ظهور کرده بودند که حتی شاه و شهبانو و ولیعهد هم از آن بی نصیب نمانده بودند!
سینمای عفیف و نجیب از نگاه آوینی
در سینما باید "وجود حیوانی انسان" را از "حقیقت انسانی" تمیز داد، این طور است که سینما و تلویزیون عفیف و نجیب می ماند و مانند سینمای غرب نمی شود.
شهید سید مرتضی آوینی
آیینه جادوی یک،ص4
تاریخ سینما، تاریخ سوء استفاده
آوینی چنین می گوید 1:
اتکا بر ضعفهای بشری برای نگاه داشتن تماشاگران روی صندلی سینما سوءاستفاده ای است بسیار رایج و موفق! و راستش را بخواهید، در این جهت، تاریخ سینما را باید تاریخ این سوء استفاده دانست.