مقدمه
آنچه که امروز بعنوان صفت ممیزة غرب از مشرق زمین قلمداد میگردد یعنی تفکر سکولاریسم، در ابتدای امر مکتبی الحادی نبوده اما بعدها در اثر همکاری این مکتب با جنبشهای ضد دینی اواخر قرن نوزدهم از طریق آثار چارلز برادلو سکولاریسم عموماً بصورت تز جداسازی دین از دولت نمایان گردیده و با مفهوم فرانسوی لیزاسیون[1] به معنای سیاست خارج ساختن امور از کنترل دولت که از عصر روشنفکری و انقلاب فرانسه نشأت گرفته نزدیکی و تقرب زیادی دارد.
در نگاه سکولاریسم خرد و تجربة انسانی جایگزینی است برای دین.
آنچنان که سن سیمون و اگوست کنت نیز در اواخر قرن نوزدهم در آثارشان به این مقوله توجه کرده اند.
سکولاریسم و آسیبشناسی اجتماعی
A – انحرافات اجتماعی از دیدگاه قانون و سازمانهای اجتماعی
B – رفتارهای ضد قانونی و انحرافی
C – نهادی شدن انحرافات
سکولاریسم و انحرافات اجتماعی از دیدگاه قانون و سازمانهای اجتماعی
موضوع این بحث بیشتر خیانت، تقلب، بیعدالتی، جنایت، رشوه، فریب، گناه، سوء نیت به شیادی و خلاصه آنچه به عنوان کجروی یا انحراف است، میباشد.
تمام جوامع بخصوص جوامع صنعتی غرب و یا جوامع کوچک که خانواده، من و شما را تشکیل می دهند دارای فرهنگ، قوانین و مقرراتی هستند که نقض این مقررات تنفر، خشم و فعالیت دیگر مردمان جامعه را برمیانگیزد.
چرا اغلب مردم سعی دارند به شیوههایی خاص برخلاف مقررات رفتار نمایند و یا اعمالی انجام میدهند تا قوانین را نقض نمایند و یا مسائلی را وارونه جلوه میدهند و یا چرا مردم در صورت آگاهی و آسایش در اکثر موارد در رعایت قوانین کوشا میشوند؟
برای طرح این مسئله دو شیوة بررسی ممکن است وجود داشته باشد.
- ۰ نظر
- ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۸